طنز جبهه - آموزشی درسی جوک

طنز جبهه

طنز جبهه

هواپیماهای دشمن که در آسمان منطقه ظاهر می‌شدند بچه‌هابا ضد هوایی , کلاشینکف حتی با سنگ آنها را نشانه می‌گرفتند به تصور اینکه بالاخره اونو می‌زنن، در این میان گروهی بودن که خیلی جدی کاغذ و قلم به دست می‌گرفتن و چیزی می‌نوشتن بعد به کسانی که تیرشون خطا می‌رفت می‌گفتن:«ولش کن بذار بره کارش تمومه شماره‌ شو برداشتم، می‌دم شهربانی، پدرشو دربیارن.

یه گروه از رزمنده ها بودن که به خاطر مسائل امنیتی نمیشد از کارایی که میکنن حرفی زد .
این گروه بچه های مهندسی جنگ بودن که باید شب , روز , پشت خط , توی خط مقدم و حتی پشت خطوط دشمن یه سری کارای مهندسی انجام بدن که یا دفاعی بود مثل ساخت استحکامات برای بچه های رزمی و یا ایجاد شرایط مطلوب واسه عملیات که نیروهای عمل کننده با کمترین تلفات و بالاترین درصد پیروزی وارد عمل بشن . و بعضی وقتا ممکن بود که تقریبا بخش زیادی از عملیات مهندسی باشه ولی اون موقع اینجوری اعلام نمیشد . به این خاطر که تاکتیک ها و عملیات مهندسی ممکن بود بارها و در مناطق و عملیات مختلف استفاده بشه و نباید لو میرفت
یکی از این نوع عملیات حمله به اسکله های صادرات نفت البکر و الامیه بود که توی دهانه خور عبدالله و محل تلاقی خلیج فارس با این خور قرار گرفته.
خط لوله نفت عراق از منطقه نفتی کرکوک شروع میشه و تا فاو ادامه پیدا میکنه در این منطقه یه تلمبه خونه بزرگ هست و یه سری مخازن بزرگ واسه ذخیره نفت خام که این مجموعه به غلط بین بچه ها به پالایشگاه فاو معروف شده بود در صورتیکه فاو اصلا پالایشگاه نداره . ولی خوب چون بچه ها اطلاعاتی از تاسیسات نفتی نداشتن این تاسیسات رو پالایشگاه قلمداد میکردن
این خطوط لوله از چند خط با قطر های مختلف تشکیل شده بود که با شروع جنگ این خطوط بلا استفاده شده بود ولی بخاطر وجود نفت راکد , این لوله ها بشکل یه انبار نفت خام عمل میکرد و همینطور که میدونید نفت خام شامل مواد سبک و سنگینه که بعد از پالایش از هم جدا میشن
این مقدمه رو عرض کردم که این عملیات براتون ملموس تر باشه
و اما شرح عملیات :
این خط لوله بعد از فاو به سمت اسکله ها در خور عبدالله میرفت . توسط بچه های مهندسی قرارگاه خاتم الانبیاء نزدیک ساحل یکی از خط ۳۶ اینچ یه تیکه دو سه متری بریده و خارج شد و به جاش یه دستگاه پمپ دیزل بسیار قوی کار گذاشته شد که باید نفت خام رو از منطقه بالا دست به سمت فاو مکش و به طرف اسکله ها با فشار پمپ میکرد .
دروازه شیر هایی که روی اسکله ها بود تا مقدار معینی مثلا ۳۰۰ پوند فشار رو تحمل میکرد ولی اگه فشار بالاتر میرفت دروازه این شیرها شکسته میشد و نفت فوران میکرد .
یه هماهنگی هم با بچه های قرارگاه نوح شده بود که بعد از پمپاژ و زمانی که سطح اسکله آغشته به نفت شد با قایق های خودشون نزدیک اسکله منتظر باشن که به محض اعلام با شلیک موشک های آتشزا اسکله رو به آتیش بکشن .
طبق برنامه عملیات کاملا موفق انجام شد و پمپاژ نفت تا دو سه روز ادامه داشت و اسکله ها که بشدت مزاحم کار بچه های دریایی بود و همچنین برای هدایت عملیات هواپیما ها در جنگ نفتکشها و زدن خارگ استفاده میشد , کاملا غیر قابل استفاده شدن و بچه های نوح بعد از تصرف اسکله و گرفتن غنائم اونجا تخلیه کردن
( نفت خام به خاطر وجود مواد سبک و گاز های همراه , خیلی سریع مشتعل میشه و بخاطر وجود مواد سنگین از نوع قیر , خیلی دیر خاموش میشه )
چیزی که اونروز توی رسانه ها اعلام شد این بود :
اسکله های نفتی عراق توسط رزمندگان قرارگاه نوح به آتش کشیده و به تصرف نیروهای اسلام در اومد